Blog . Profile . Archive . Email  


اتحدوا

اسلام

 

پروتستانتیزم موعودگرا و دغدغه های آخرالزمانی(1)انگاره موعودگرایی و چشم به راه بودن فرجامی خوش برای جهان که وضع فلاکت بار موجود انسان را به آرمان شهر منجی تغییر می‌دهد، از دوران باستان تا عصر فرامدرن همواره دل مشغولی نوع بشر بوده است. امروزه تبلور این درنگ نویدبخش در ادیان ابراهیمی(مسیانیزم مسیحی- یهودی و مهدویت اسلامی)، به جلوه ای فراتر از یک انگاره بدل شده است و معتقدان به آن، کاربست راهبردی زیادی را بر مبنای اعتقادات خویش، برای آن فراهم کرده اند.

 

با این همه، اصل منجی گرایی و باور رخ دادن جنگی فراگیر در آخرالزمان، همگانی است.

بر این اساس، جدالی سخت میان منجی و دشمنانش در خواهد گرفت. که این جدال با توجه به رویکردهای نظری و مکتبی، تفاسیر و تاویلات متفاوتی را  ایجاد نموده است. برخی از این تاویلات را می توان در  ادبیات و الهیات فرقه ای جریان نه چندان با سابقه (پروتستانتیزم) مشاهده نمود. چرا که این نهضت با وام گیری از متون عبری و ساخته و پرداخته کاهنان یهود، علاوه بر تلاش در راستای یهودیزه کردن مسیحیت، به دنبال اشاعه باورهایی و زمینه چینی هایی هستند تا بتوانند در پروسه سرعت بخشیدن به ظهور مسیح نقشی مهم و کلیدی ایفا نمایند. ادبیات دینی و مکتبی این گروه در اتخاذ سیاستهای معاصر آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولتهای حامی آنان، نقشی اساسی دارد، و حجم انبوهی از تولیدات هنری، فکری، خبری این دولتها را تشکیل می دهد. در این مجموعه  نوشتار بر آنیم تا علاوه بر بررسی پدیده پروتستانتیزم، به بررسی اصل فوتوریسم(منجی گرایی) و رویکرد اخرالزمانی این فرقه، و فعالیتهای آنان جهت تحقق بخشیدن مساله ظهور منجی  بپردازیم .

پروتستانتیزم، زایشی جدید در مکتب مسیح

همه می دانیم که مسیحیان کسانى‏اند که از مسیحیت پیروى مى‏کنند و مسیحیت، دینى است که به عیسى مسیح علیه‏السلام منسوب است و مانند هر دین دیگرى، مشخصه‏هایى دارد؛ مثلا عیسى مسیح، پسر خدا یا تجسد واقعى خالق هستى است که عدالت، آسایش و الگوى خوب زیستن را براى بشریت به ارمغان آورد. او آمد تا فقیران را بشارت، اسیران را رستگارى، کوران را بینایى، سرکوب شوندگان را آزادى دهد. از این رو، عیسى مسیح علیه‏السلام، محورى‏ترین عنصر مسیحیت به شمار مى‏آید؛ اگر چه در این که آیا باید او را پرستید یا تنها گرامى‏اش داشت و از او اطاعت نمود یا فقط او را تحسین کرد و …، اختلافاتى وجود دارد؛ ولى همه مسیحیان متفقند، ایمانى که از آن دم مى‏زنند، بدون عیسى مسیح، بى‏معناست و نیز عقیده دارند که عیسى به دلیل مخالفت با دستگاه سیاسى روم، دستگیر و مصلوب شد؛ اما او زنده است و روزى باز مى‏آید. آنان کریسمس (روز تولد مسیح)، جمعه مقدس یا روز به صلیب رفتن عیسى، عید پاک یا هنگامه رستاخیز مسیح و جشن باردارى پاک مریم را گرامى مى‏دارند و کتاب عهد قدیم (تورات) و جدید (انجیل) و نیز رساله پولس و چهار انجیلِ متى، مرقس، لوقا و یوحنا را به عنوان حجت دینى پذیرفته‏اند.

با این همه مسیحیت‌ به‌ سه‌ شاخه‌ کاملاً جدا و مخالف‌ یکدیگر یعنی‌ کلیسای‌ کاتولیک‌ روم‌، ارتدکس‌ و پروتستان‌ تقسیم‌ شده‌ است‌. کشورهای‌ جنوب‌ اروپا و آمریکای‌ لاتین‌ عمدتاً کاتولیک‌، کشورهای‌ شمال‌ اروپا و ایالات‌ متحده‌ آمریکا پروتستان‌ و پیروان‌ کلیسای‌ ارتدکس‌ در اروپای‌ شرقی‌ هستند.

این‌ سه‌ کلیسا در اعتقادات‌ دینی‌ و مراسم‌ عبادی‌ کاملاً از یکدیگر جدایند و مانند سه‌ دین‌ مختلف‌ عمل‌ می‌کنند و حتی‌ انجیل‌ کلیسای‌ پروتستان‌ با انجیل‌ کلیسای‌ کاتولیک‌ تفاوت‌ زیادی‌ دارد. کلیسای‌ کاتولیک‌ و پروتستان‌ از پنج‌ قرن‌ گذشته‌ علیه‌ یکدیگر مبارزه‌ کرده‌اند، به‌ گونه‌ای‌ که‌ بسیاری‌ از جنگهای‌ قرنهای‌ هفدهم‌ و هجدهم‌ میلادی‌ برخاسته‌ از اهداف‌ و آرمانهای‌ کاتولیکی‌ و پروتستانی‌ بوده‌ است‌ که‌ نمونه‌ زنده‌ آن‌ در جهان‌ معاصر درگیری‌ مسلحانه‌ و دائمی‌ بین‌ پیروان‌ کلیسای‌ کاتولیک‌ و پروتستان‌ در ایرلند شمالی‌ است‌.

فرآیند شکل گیری پروتستانتیزم را می توان در حلول دوباره ادبیات دینی یهود در الهیات مسیحی، و نوعی بازگشت و رجعت مسیحیان به «عهد عتیق» یا  تورات نامید. این نهضت به طور مشخص با «لوتر» و ژان کالونِ انگلیسى و آراء اعتقادی جدید این دو  در خصوص مسیحیت آغاز می گردد. لوتر به عنوان موسس اصلی این نهضت خود پیش از آغاز نهضت پروتستانتیسم تحت تأثیر عمیق آموزه های فلسفی، تئولوژیک و جهان بینی عبرانی بوده است

با این که نطفه اولیه پروتستانتیزم، هم زمان با پدیدار شدن جنبش اصلاح دینی مارتین لوتر در قرن شانزدهم بسته شد. ولی بهره گیری از این واژه برای نهضت لوتری، از ابتکارات مجمع دوم اشپایر(۱) در فوریه سال ۱۵۲۹ است. در این مجمع، تصمیم گرفتند به مدارا و تساهل با پیروان لوتر در آلمان پایان دهند. و در نتیجه این تصمیم در آوریل همان سال شش تن از شاهزادگان آلمان با همراهی مردم چهارده شهر، ضمن دفاع از آزادی اندیشه و حقوق اقلیت های دینی، به این تصمیم سرکوب گرانه اعتراض کردند. اصطلاح پروتستانتیزم که ریشه در مفهوم  لاتین اعتراض دارد، از این اعتراض گرفته شده است.

یکی از اساسی ترین اختلافات بین کاتولیکها و پروتستانها در برداشت آنها از عملکرد یهودیان هویدا شد. به این بیان که کلیسای کاتولیک باور داشت آنچه به عنوان «امت یهود» از آن یاد می شود، به پایان رسیده است و پروردگار برای مجازات یهودیان بخاطر کشتن مسیح، آنان را از فلسطین به بابل تبعید کرد. کلیسای کاتولیک پیشگویی های مرتبط به بازگشت یهود را بازگشت از بابل می دانست که در عمل به دست کوروش، پادشاه ایران تحقق یافت. در مقابل، جنبش پروتستان با مطرح کردن آیین«خودکشیشی» و طرد قرائت واحد کلیسا از متون دینی مقدس، نوعی پلورالیسم دینی را پذیرفت که یهودیان در کنار مسیحیان رسمیت یافتند و قدرت مانور فراوانی پیدا کردند.

این مساله در نهایت منجر به این شد که پروتستانها، یهودیان را قوم برگزیده و عهد قدیم را مرجع اصلی اعتقادات خویش بدانند.(۲)

لوتر خود پیش از آغاز نهضت پروتستانتیسم تحت تأثیر عمیق آموزه های فلسفی، تئولوژیک و جهان بینی عبرانی بوده است. «به هنگام تحقیق و پژوهش در خصوص لوتر به عنوان بزرگ ترین پیشوای پروتستانتیسم و این که او چگونه مجذوب چنین رویکردی گردید، با علاقه زائدالوصف او به دین عبرانی و منابع عبرانی روبرو می شویم.» (۳)

مارتین لوتر

 

تأثیرپذیری لوتر و همفکران او از تئولوژی عهد عتیق در یک فرایند طبیعی موجب پیدایی تغییرات بزرگی در مفاهیم دینی کلیسای کاتولیک گردید، رویکرد «اقبال به بهشت دنیایی» به جای «آخرت گرایی» مسیحی نشست. «ربح» و «ربا» که در مسیحیت کاتولیک تحریم شده بود در مسیحیت پروتستان تشریع گردید و پس از آن با سرعت و همراه با توسعه پروتستانتیسم در اروپا گسترش یافت. بزرگداشت یهودیان و برترداشتن قوم یهود و متعلق دانستن سرزمینهای فلسطین تحت عنوان به اصطلاح «ارض موعود» و سرزمینهای مقدس وعده داده شده به قوم یهود از جانب خداوند، شاخصه دیگر پروتستانتیسم لوتری بود. لوتر در این ستایش و تمجید از به اصطلاح «قوم برگزیده خداوند» به اندازه ای پیش رفت که شبهه یهودی بودن او در محافل مسیحی کاتولیک به صورت جدی مطرح گردید.

«دانشنامه یهود» این مسئله را چنین بیان می‌دارد: «لوتر ضمن طرح این که یهودیان جهت رسانیدن پیام خداوند به تمامی جهانیان انتخاب شده‌اند، آن‌ها را مورد ستایش قرار می‌دهد. او می‌گوید که یهودیان حامل برترین خون‌ها در رگ‌های خود هستند. روح القدس به واسطه آن‌ها کتاب مقدس را به اقصی نقاط دنیا برد. آن‌ها فرزندان خدایند. ما در مقایسه با آن‌ها بیگانه‌ایم. همان طور که در داستان «زن کنعانی» آورده شده است ما همچون سگانی هستیم که از خرده نان‌های بر زمین ریخته اربابان خود ارتزاق می‌کنیم.» (۴).

وی به هنگام اعلام اساس نهضت جدید، به مطالعه منابع عبرانی پرداخت. او و همفکرانش از منابع یهودی چیزهایی بسیاری یافته، و همت خویش را بر آن گماردند تا بلکه بتوانند نقاط ضعف و کاستیهای دین مسیح را با همراه کردن تاویلات یهودی پوشش داده و شکل جدید و توجیه پذیری از مسیحیت را به پیروان این دین ارائه دهند

«دانشنامه یهود»(۵) از این مساله چنین حکایت می کند:

«حرکت اصلاحی مسیحی در حد بسیار وسیعی از ادبیات و فلسفه یهودی تاثیر پذیرفته بود. به طوری که به آن از جانب رقبا و مخالفین این رفورم و حرکت به عنوان «یهودی‌گری» نگاه می‌شد… گروه‌های مختلف پروتستان به فرمان تورات به عباداتی از جمله آیین «شابات» که از نظر کلیسای کاتولیک مطرود و منسوخ اعلام شده بود، پرداختند و به عهد عتیق(تورات) بیش از عهد جدید (انجیل) وابسته شدند.

در این فرآیند، تاثیر پذیری لوتر و هم کیشان او از ادبیات یهودی به حدی می رسد که نوعی  از خود بیگانگی دینی در لوتر پدید می آید؛ که در نتیجه آن وی خود را به عنوان یک یهودی معرفی نموده و فرهنگ مسیحیت را به باد انتقادهای شدید خویش می گیرد.

او با انتشار کتابی در سال ۱۵۲۳م که تحت عنوان« عیسی مسیح یک یهودی زاده شد » به رشته تحریر در آمد،  به این مساله بیش از پیش دامن زده و می نویسد :

«یهودیان خویشاوندان خداوند ما (عیسی مسیح) هستند، برادران و پسر عموهای اویند، روی سخنم با کاتولیکهاست. اگر از این که مرا کافر بنامند خسته شده اند بهتر است مرا یهودی بخوانند.» (۶)

در همین راستا «دانش‌نامه یهود» ،ضمن نقل ضربات ویرانگر لوتر به  مسیحیت کاتولیک می‌نویسد:

«ضربه ویرانگری را که لوتر بر کلیسای کاتولیک وارد کرد در وهله اول از طرف یهودیان مورد حمایت قرار گرفت»(۷) همچنین می‌افزاید: «بعضی از شخصیت‌های دانشمند از یهودیان سفاردی پراکنده در دنیا مثل جوزف‌ها- کوهن(۸) از جریان اصلاحات، هواداری قابل توجهی به عمل می‌آورند.»(۹) و باز در ادامه می گوید: «آبراهام ب. الیزرهالوی»(۱۰)، خاخام کابالائیست  گفته که لوتر در پنهان یهودی بود و تلاش می‌کرد تا مسیحیان را آرام آرام به (سمت) یهودیت متمایل کند.»(۱۱)

از این رو می توان گفت که لوتر بعد از «پاولوس قدیس» پایه گذار دومین انحراف بزرگ در مسیحیت تلقی می گردد. چرا که  که پاولوس، تعبیه کننده تثلیث در مسیحیت که نام حقیقی او «شائول» بود و قبل از مسیحی شدن در قدس مطالعات و تحقیقات مبسوطی بر روی کتاب کابالا منبع «باطنی گرایی عبرانی» انجام داده بود. (۱۲) و لوتر،که تحت نفوذ (دین) عبرانی قرار داشت، با پشت پا زدن به تاریخ ،عقاید، و فقه مسیحی و وارد نمودن ادبیات عبرانی به این مکتب ، زمینه انشعاب و انحراف جدیدی را در دین مسیح ایجاد  نمود، و آنچه از ادبیات آخرالزمانی این نهضت در سالهای  بعدبه چشم می خورد، ریشه در انحرافاتی دارد که آبشخور اصلی آن را تاویلات  یهودی و عبرانی تشکیل می دهد. در بخشهای بعدی علاوه بر بررسی انشعابات این نهضت، به بحث و بررسی رویکرد انحرافت  منجی گرایانه  و آخرالزمانی آنان خواهیم پرداخت.

 

پی نوشتها:

۱-     Speyer، نام شهری در جنوب غربی آلمان است که  محل تشکیل مجلس قانون گذاری کلیسا در جریان نهضت اصلاح دینی می باشد.

۲-     ،مسیحیت صهیونیستی و بنیاد گرایی آمریکایی،  رضا هلال ،ص ۶۲-۶۳

۳-     Jesus christ was born a jew.

4-     .The Jewish Encyclopedia, Vol 8, P .213

5-     Vol8,p 216.The universal jewish Encyclopedia.

6-     Leon Poliakov, History & Anti-Semitism, p.221.

7-     .Encyclopedia Judaica Vol.11, P .485.

8-     Joseph Ha-Kohn.

9-     همان منبع.

۱۰- Abraham B.Eliezer Ha-Levi.

11- Ibid Vol.41, P .12

12- James B. Prichard, the concised Atlas of the Bible, Times book, London, 1991, p.124

منبع:تبیان


نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:پروتستانتیزم موعودگرا و دغدغه های آخرالزمانی(۱),ساعت 15:9 توسط سید محمد حسینی| |

 

فرماندهان آخرالزمانی شیطان(1)یکی از ابزار‌های کهن و قدیمی شیطان استفاده از ابزار بدل‌سازی و نسخة بدل حقایق است. افرادی که بخشی از حقایق را می‌فهمند نه کلّ آن را به همان اندازه حقیقت را پذیرفته و از بقیّه‌اش بی‌خبر می‌مانند یا با توجّه به کم اطّلاعی نسبت به بقیّة موضوع موضع‌گیری می‌کنند. جریان‌های مدّعیان نبوّت، امامت، مهدویّت و معنویّت در طول قرن‌ها آدمیان بسیاری را به خود مشغول ساخته و آنها را یا از مسیر حق و حقیقت خارج ساخته‌اند یا حتّی در موارد متعدّد به ورطة هلاکت انداخته‌اند.

 

مدّعیان معاصر

در سال‌های اخیر، رواج پدیدة اوهام و خرافه، رونق بازار عرفان‌های مجازی و معنویّت‌های فانتزی، گسترش طریقت‌های منهای شریعت، رشد شبه‌عرفان‌های ژله‌ای با رنگ و بوی شهوت، شهرت و ثروت و گرمی بازار مکّاره ی مدّعیان دروغین به ویژه متمهّدان و مدّعیان دروغین مهدویّت رشد فزاینده و نگران کننده‌ای یافته است.

باید اذعان نمود که این روند، مختص به ایران یا کشور‌های اسلامی نیست بلکه گرایش به معنویّت‌های مجازی در مغرب زمین نیز، رونق گرفته است؛ زیرا معنویّت، گمشده ی دنیای معاصر است. واقعیّتی به نام خلأ معنویّت، به رغم احساس شدید تشنگی انسان معاصر به حقایق ماورای طبیعت، هم‌دست قدرت‌های سیاست‌پیشه را برای بهره برداری از این خلأ باز می‌نهد و هم تشبّث به هر حشیش یا سیراب شدن با هر سرابی را برای این انسان حیران توجیه می‌کند.

نسل تشنة معنویّت، عطش خود را با سراب‌های عرفان‌نما فرو می‌نشاند. در بازار گرم مدّعیان، بنجل‌های خرافه و عرفان‌های بدلی، فرصت عرضه می‌یابند و این سیکل عرضه و تقاضا تا همواره وجود جهل و ظلم در جهان ادامه خواهد داشت. میلتون، یکی از محقّقان حوزة جامعه شناسی ادیان نو پدید می‌نویسد: بیش از دو هزار فرقة معنویّت گرا در آمریکا و بیش از دو هزار جریان معنویّت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند.

میل به پست و مقام و امضا که در ادبیات روایات از آن به حبّ جاه و مقام یاد می‌شود یکی از آفات و آسیب‌های دیرینه ی حیات آدمی بر زمین خاکی است که در نتیجة آن خون‌های بسیار بر زمین ریخته شده و روابط خویشاوندی و دوستانة زیادی بریده شده و اموال زیادی بر باد رفته است. بسیاری از جنگ‌های تاریخ، رقابت بر سر قدرت بوده است. وعده‌های دروغ ایّام انتخابات در تمام دنیا و آنچه از آن امروزه با زیرآب زنی یاد می‌شود و در قدیم‌الایّام به سخن‌چینی و نمّامی شهرت داشت همه بر این مبناست که عدّه‌ای به دنبال کسب مقام و قدرتند و حاضرند به هر قیمت آن را به دست آورند

زمینه‌های ادّعا

زمینه‌های مختلفی باعث ظهور و بروز جریان‌های مدّعیان می‌شود که در اینجا به مهم‌ترین آنها اشاره می‌کنیم:

نجات باوری مهدوی

موضوع مهدویّت پتانسیل فوق‌العادّه قوی‌ای دارد که در دوره‌های مختلف مورد سوء استفادة طمّاعانی قرار گرفته که آن را به نفع خود مصادره کرده‌اند. مشهورترین حالت این ماجرا را در جریان مهدی سودانی می‌توان دید که با استفاده از این پتانسیل فوق‌العادّه مدّت‌ها مقابل استعمار انگلیس ایستاد و به اهداف خود نائل شد.

جهل و نادانی مردم

در طول تاریخ اسلام تنها کسانی با مدّعیان همراه شده‌اند که دچار جهالت اختیاری یا اجباری بوده‌اند؛ کسانی که می‌توانسته‌اند با مراجعه به ائمه(علیهم السلام)، علما و مراجع، حتّی کتاب‌های حدیثی و منابع، راه را از چاه و سره را از ناسره تشخیص دهند؛ امّا با تنبلی و کوتاهی یا جبر زمانه و هجمه ی رسانه‌ای (مانند شام دوره ی معاویه) به جهالت خود دامن زده است و مشکل خویش را پایان نبخشیده است.

نا به سامانی‌‌های اجتماعی و اقتصادی

برای برون‌رفت از مشکلات و بحران‌های اجتماعی که تبدیل به معضل و مصیبت لاینحل می‌شود هرکس به فراخور آنچه به ذهنش می‌رسد و گمان می‌کند، می‌تواند چاره‌ساز باشد راه حلّی ارائه می‌کند در این میان بسته به شرایط اجتماعی و با فراهم بودن دو شرط قبلی یکی از راه‌هایی که مستمسّک افراد مختلف قرار می‌گیرد موضوع مهدویّت است که با انگیزه‌هایی که از این پس خواهیم دید، طرح می‌شده‌اند.

انگیزه‌های ادّعا

آنان که مرکب شیطان می‌شوند و اجازه می‌دهند شیطان با ابزار ادّعا بر آنها سوار شود انگیزه‌ها و اهداف مختلفی دارند و نمی‌توان همه را با یک چوب راند:

۱٫ ثروت طلبی

یکی از شایع‌ترین انگیزه‌های ادّعا برای جذب افراد به سمت خود، انگیزه‌های مالی و مادّی است. لابه‌لای شکایات فریب‌خوردگان مشاهده می‌شود که مدّعیان به بهانة بخشش گناهان!، حلّ مشکلات، جلب رضایت امام زمان(عج)! و … از مخاطبان خود پول درخواست می‌کرده‌اند. برخی از مدّعیان هم برای پاک شدن مریدان خود ده‌ها میلیون تومان از آنها می‌گرفتند و خرج سفر‌های خارجی می‌کرده‌اند تا در سواحل «مدیترانه» اسباب رضایت امام زمان! را از مریدان خود فراهم آورند!

۲٫ شهرت طلبی

کم نیستند افرادی که از شهرت و مشهور شدن خوششان بیاید. انگشت‌نما شدن یکی از اسباب بسیار محبوب و مطلوب شیطان است و معمولاً برای افرادی کارا می‌افتد که در مقاطع مختلف زندگی اعم از کودکی و بزرگسالی دچار سرخوردگی، تحقیر و عقده‌های شخصیتی هستند. در عصر ارتباطات و با تغییر فرهنگ اخلاقی اتّفاق افتاده در میان مردم ناشی از سلطه رسانه‌ها، این فرهنگ و آسیب خیلی جدّی‌تر خود را نشان داده است. عدّه‌ای با استفاده از ابزار فیلم و سریال و جمعی به بهانة مسابقات حرفه‌ای ورزشی شهوت شهرت طلبی خود را ارضا می‌کنند؛ امّا عدّه‌ای که نمی‌توانند از این ابزارها برای این میل نفسانی خود استفاده کنند به راهکار‌های دیگری دست می‌یازند که یکی از آن راه‌ها ادّعاست: شهرت به کرامت، ارتباط با خدا و امام زمان(عج) و… همچنین اجابت دعا، شفای بیماران و… البتّه برخی از اینان در ارتباط با جنّیان ممکن است تا حدّی برخی از این قدرت‌ها را هم به دست بیاورند که هرگز دلیل حقّانیت آنان نمی‌تواند به شمار آید.

نسل تشنة معنویّت، عطش خود را با سراب‌های عرفان‌نما فرو می‌نشاند. در بازار گرم مدّعیان، بنجل‌های خرافه و عرفان‌های بدلی، فرصت عرضه می‌یابند و این سیکل عرضه و تقاضا تا همواره وجود جهل و ظلم در جهان ادامه خواهد داشت. میلتون، یکی از محقّقان حوزة جامعه شناسی ادیان نو پدید می‌نویسد: بیش از دو هزار فرقه ی معنویّت گرا در آمریکا و بیش از دو هزار جریان معنویّت‌جو در اروپا هست که درصد کمی از آنها مشترکند

۳٫ مقام دوستی

میل به پست و مقام و امضا که در ادبیات روایات از آن به حبّ جاه و مقام یاد می‌شود یکی از آفات و آسیب‌های دیرینه ی حیات آدمی بر زمین خاکی است که در نتیجه ی آن خون‌های بسیار بر زمین ریخته شده و روابط خویشاوندی و دوستانة زیادی بریده شده و اموال زیادی بر باد رفته است. بسیاری از جنگ‌های تاریخ، رقابت بر سر قدرت بوده است. وعده‌های دروغ ایّام انتخابات در تمام دنیا و آنچه از آن امروزه با زیرآب زنی یاد می‌شود و در قدیم‌الایّام به سخن‌چینی و نمّامی شهرت داشت همه بر این مبناست که عدّه‌ای به دنبال کسب مقام و قدرتند و حاضرند به هر قیمت آن را به دست آورند.

۴٫ بحران اخلاقی ـ جنسی

بخشی از این طیف سوء رفتارها به آنانی اختصاص می‌یابد که از اعتماد طرف مقابل خود سوء استفاده می‌کنند. این سوء استفاده از اعتماد در کلاس‌های درس و جا‌های مشابه آن اتّفاق می‌افتد.

۵٫ عقده‌های شخصیّتی و کمبود محبّت (محبوبیّت طلبی)

یکی از عقده‌های شخصیّتی، کمبود محبّتی است که به واسطة بی‌مهری والدین، برادران و خواهران در دوران کودکی یا همسر در سنین بزرگسالی و پس از ازدواج برای افراد به وجود می‌آید. عدّه‌ای از مدّعیان دوست دارند محبّت دیگران را از طرق مختلف شفاهی، دریافت هدیه و … تجربه کنند. از جمله راه‌های جلب محبّت دیگران ادّعاهاست. وقتی کسی خود را محبوب امام زمان(عج) و خدا نشان دهد به راحتی می‌تواند محبّت دیگران را به سمت خود جلب کند.

۶٫ مأموریت از شرق، غرب یا یهود

دشمنان مسلمان از ترفند‌های مختلفی برای تضعیف سپاه حق استفاده می‌کنند.جریان مدّعیان، فواید قابل توجّهی در این راستا می‌تواند برای آنان به بار بیاورد. وهّابیت ترکیب اسلام سنّی با خشونت و ظاهرگرایی یهود است و بهائیّت نسخة یهودی شدة باور‌های شیعی است که در بستر شبه قارّه به شکل قادیانیّه به چشم می‌خورد. هرسه این جریان‌ها با برنامه‌ریزی غربیان شکل گرفته و کتاب‌های «تاریخ جامع بهائیّت» نوشتة آقای بهرام افراسیابی و نیز «خاطرات مستر همفر در کشور‌های اسلامی» به خوبی این مدّعا را ثابت می‌کند. البتّه این جریان محدود به سال‌های ظهور این فرقه‌ها نمی‌شود و این سیاست این روزها همچنان دنبال می‌شود و افرادی که به دنبال هوس شهرت، ثروت، قدرت و شهوت باشند انجام این مأموریت را متقبّل شده و زمینة فریب دیگران را فراهم می‌آورند.

۷٫ مأموریت و ترس از ناحیة جنّیان

برخی از اشتباهات و معاصی، دیوار‌های موجود میان ما و عالم جن را برمی دارد و زمینه ی ورود، تأثیر و سلطه ی جنّیان را بر فرد فراهم می‌آورد. برای نمونه در مقدّمه ی ماجرای ادّعا‌های علی محمّد باب ترس طلبة نجفی از جنّ کاملاً مشهود است. همچنین در کتاب‌های مربوط به جنّ، داستان‌هایی را می‌توان یافت که آنان افراد را تحت سلطة خود در آورده و از آنان درخواست‌های عجیب و گاه پرمخاطره داشته‌اند.

معنویّت، گمشدة دنیای معاصر است. واقعیّتی به نام خلأ معنویّت، به رغم احساس شدید تشنگی انسان معاصر به حقایق ماورای طبیعت، هم‌دست قدرت‌های سیاست‌پیشه را برای بهره برداری از این خلأ باز می‌نهد و هم تشبّث به هر حشیش یا سیراب شدن با هر سرابی را برای این انسان حیران توجیه می‌کند

منشأ ادّعا

انسی(خود فرد و دیگر انسان‌ها)

مبنای اصلی ادّعا، هوای نفس و حبّ دنیاست؛ امّا گاه خود فرد، فریب دنیا را خورده و اسیر آن می‌شود و گاه اطرافیان او را فریب داده و به وادی هلاکت و گمراهی می‌افکنند.

دیگر انسان‌ها که زمینه‌ساز ظهور مدّعیان می‌شوند گاه از آشنایان هستند و گاه افرادی که با یک یا چند واسطه از ناحیه ی دشمنان، خود را به او نزدیک کرده‌اند تا او را فریب داده و ابزار دست خود کنند.آمریکا، اسرائیل و نظام یهود و انگلیس از بارزترین دشمنان سیاسی و عقیدتی هستند که در راستای مقابله با فرهنگ تشیّع یا نظام جمهوری اسلامی افراد را اجیر خود می‌کنند.

جنّی

قرآن به صراحت و به نقل از جنّیان از موضوع یاری جستن برخی از انسان‌ها از آنان پرده برمی‌دارد:

«وَ أَنَّهُ کانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً؛(۱) و مردانی از آدمیان به مردانی از جنّ پناه می‏بردند و بر سرکشی آنها می‏افزودند.» برخی از مدّعیانی را که این روزها بازار نسبتاً داغی هم برای خود به راه انداخته‌اند به استناد محتوای ادّعاهایشان و نیز توانایی انجام برخی امور غیرعادی می‌توان متأثّر از رابطه با جنّیان دانست. بنابر ماجرایی که مرحوم آیت الله علی اکبر نهاوندی در کتاب شریف و ارزندة «العبقری الحسان» نقل کرده، داستان علی محمّد باب علاوه بر پشتوانة انگلیسی آن، موکلّی جنّی هم پیگیر آن بوده است.

در شماره بعد و در ادامه این مبحث به تأثیرات مدّعیان در جامعه و افکار و اعمال افرادی که تحت تاثیر اینگونه القائات قرار می گیرند و نیز به علل پذیرفته شدن مدّعیان در بین مریدان آنان از قبیل جهل، بی‌اطّلاعی، بی‌سوادی و خرافه گرایی و … اشاره خواهد شد.

ادامه دارد …

 

پی نوشتها:

۱٫ سورة جن(۷۲)، آیة‌ ۶٫

منبع:تبیان

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:فرماندهان آخرالزمانی شیطان,ساعت 15:7 توسط سید محمد حسینی| |

وقتى كه آيه 135 سوره آل عمران بر پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله نازل شد : « و الدين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكرو الله فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذنوب الا الله و لم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون ، اولئك جزائهم مغفرة من ربهم و جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و نعم اجر العالمين  » ، « و آنان كه هنگامى كه كار زشتى انجام دهند و يا به خود ستم كنند، به ياد خدا مى افتند و براى گناهان طلب آمرزش مى كنند و كيست جز خدا كه گناهان را ببخشد؟ و اصرار بر گناه نمى كنند با اينكه مى دانند پاداششان آمرزش خداوند و بهشتهايى است كه از زير درختان آنها، نهرهایی جارى است كه در آن ها جاويد مى مانند و براستى چه پاداش نيكى براى اهل عمل هست» ، ابليس (پدر شيطانها) سخت ناراحت گرديد ، بالاى كوهى در مكه بنام « ثور » رفت و آژير خطرش بلند شد و همه يارانش را به تشكيل انجمن خود دعوت نمود . همه جمع شدند . ابليس نزول آيه فوق را به آنها گفت و اظهار نگرانى كرد و از آنها كمك خواست .

يكى از ياران او گفت : من با دعوت انسانها از اين گناه به آن گناه ، اثر اين آيه را خنثى مى كنم ، ابليس ‍ سخن او را نپذيرفت . ديگر پيشنهادى شبيه او كرد، باز پذيرفته نشد. تا اينكه در ميان شيطانها، شيطان كهنه كارى به نام « وسواس خنّاس » گفت : پيشنهاد من اين است فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوها آلوده به گناه مى كنم ، وقتى كه مرتكب گناه شدند، خدا را فراموش كرده و بازگشت به سوى خدا را از خاطر آنها محو مى گردد.

ابليس گفت : راه همين است ، و اين مأموريت را تا پايان دنيا به او سپرد ، مأموريت غافل كردن انسانها از ياد خدا بوسيله آرزوها و وعده ها .

 

« اعادنا الله من شره »

« پناه مى بريم به خدا از شر اين وسواس »

 

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:آژير خطر ابليس و ترفند شیطان کهنه کار « وسواس خنّاس » :,ساعت 13:45 توسط سید محمد حسینی| |

گفتگوی ابلیس لعین با خداوند سبحان : 

 

 

در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام روایت شده که :

ابلیس گفت : پروردگارا آیا با اینکه تو خداوند عادلی و هرگز ستم روا نمیداری ، ثواب اعمال گذشته مرا نمی دهی ؟ خداوند متعال فرمود : از مثوبات آخرت

نمی دهم و لیکن از دنیا هر آنچه بخواهی بگو تا در پاداش عبادهایت به تو بدهم . ابلیس اولین چیزی که از خداوند درخواست کرد این بود که خدایا مرا تا

روز قیامت زنده بدار و خدای تعالی نیز درخواستش را پذیرفت .

 

 

و هم چنین از امام صادق علیه السلام نقل شده که :

ابلیس به خداوند متعال عرضه داشت : خدایا تو مرا از سجده کردن به آدم معاف دار و من تو را آنچنان ستایش می کنم که نه ملک مقرّبی توانسته است و

نه پیامبر مرسلی . خداوند متعال فرمود : من به عبادت تو نیازی ندارم و عبادت من باید طبق فرمان و اراده من انجام گیرد نه آن طور که تو بخواهی .

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:گفتگوی ابلیس لعین با خداوند سبحان : ,ساعت 13:42 توسط سید محمد حسینی| |


خدایا کفر نمی‌گویم،

خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:خدایا کفر نمی‌گویم:شیطان,ساعت 13:39 توسط سید محمد حسینی| |


کفر ابلیس

در مورد افرادی که از طرق منفی ونامعقول معروف شوند ودر واقع شهرت کاذبه پیدا کنند از باب تمثیل و استشهاد می گویند : فلانی از کفر ابلیس مشهورتراست . یعنی همه کس او را به بدی و ناپاکی می شناسد .

خدای تعالی پس از آنکه زمین و آسمانها و ستارگان عالم را بیافرید و فرشتگان تسبیح گوی را خلق فرمود . مشیت و اراده اش براین تعلق گرفت که به خلقت آدم بپردازد ونمونه کامل قدرت خلاقه اش را به فرشتگان وعالمیان نشان دهد . پس فرشتگان را ندا داد که چون پیکر آدم را ساختم و ازجان خویش درآن دمیدم همگی بر او سجده کنید .
فرشتگان با وجود آنکه خود از نوربودند در مقام حکمت الهی دم فروبسته منظر ماندند تا خلقت آدمی پایان پذیرد وبر آنچه فرمان رود اقدام کنند .
دراین موقع از مقام رفیع فرمان سجده صادر شد و فرشتگان چون از فضیلت و راز آفرینش آدمی آگاهی یافته بودند بدون چون و چرا بر اوسجده کردند و خدا را تسبیح ودرود فرستادند ولی شیطان که در صف فرشتگان جای داشت از آنجا که خود را از گوهر فروزان آتش می دانست بر آدم سجده نکرد واز فرمان خدا سرپیچی نمود.
خداوند درمقام بازخواست برآمد و فرمود : ای شیطان ، چه عاملی ترا برآن داشت که به سجده کنندگان هماهنگی نکنی ؟ شیطان جواب داد : من مخلوقی را که از گل و لای ریخته خلق شده باشد سجده نمی کنم.
خدای تعالی چون جسارت و گستاخی شیطان را دید فرمان داد که از بهشت خارج شود . شیطان خواهش کرد اکنون که مطرود و رانده درگاه واقع شده است تا روزقیامت به او مهلت داده شود که با سایر مخلوقات عالم ادامه حیات دهد و در روز بازپسین هر چه مشیت الهی اقتضا فرماید بر آن عمل شود . خدای تعالی مسئولش را اجابت فرمود که تا روز قیامت خارج از بهشت برین هرجا که بخواهد زندگی کند و هرطور که مایل باشد ادامه حیات دهد . شیطان که حاجتش برآورده شد به جای تسبیح و سپاسگزاری کفران نعمت کرد و در نهایت گستاخی و جسارت گفت : پروردگارا ، حال که مرا گمراه کردی ! و از بهشت راندی من هم در مقام انتقام پیش پای آدمیان ، این اشرف مخلوقات توزمین و زمان راچنان مزین و آراسته می کنم که طاعت و تسبیح را فراموش کنند و شرط نعمت و سپاس را که خدمت به ابناء نوع و رعایت معدلت و انصاف است بجای نیاورند .
خدای متعال شیطان را به خفت و خواری از بهشت بیرون کرد و فرمود : بسیاری از آدمیان را با وعده های دروغین و نشان دادن آمال وآرزوهای دور و دراز فریب می دهی و برای جفیه دنیا چون جانوران وحشی به جان هم خواهی انداخت اما بدان و آگاه باش که بندگان مومن و مخلص من آن چنان دل قوی دارند که آب و سراب را تمیز می دهند و تو هرگز بر آنان مسلط نخواهی شد . آن گاه بر شیطان لعنت فرستاد و ندا داد : حال که تصمیم بر اغوا و گمراه کردن مخلوق داری بدان و آگاه باش که حسابی بس سنگین و دشواردر پیش داری و به کیفراین عصیان و گستاخی ، لهیب آتش جهنم در انتظار تو و پیروان تو خواهد بود .
خلاصه چون شیطان رجیم اولین مخلوقی است که به کیفر ناسپاسی و نافرمانی نسبت به امرو مشیت الهی کافر شد و کفر ابلیس از آن جهت العیاذ بالله خداوند سبحان را اغوا کننده و گمراه کننده خوانده است شدت و حدتش بر کفر سایر مخلوق می چربد لذا به صورت ضرب المثل در آمده است .

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:کفر ابلیس ,ساعت 13:38 توسط سید محمد حسینی| |

شبهه چهارم : چرا خداوند متعال ، شیطان را لعنت کرد و عقابش را واجب نمود ؟

جواب شبهه چهارم : عقوبات اخرویه از جانب خدای توانا و سببش ، غضب و انتقام نیست ، زیرا که خداوند جلّ و علا از این صفات منزه است بلکه عقوبت اخروی و مطرود بودن از رحمت الهی ، لوازم و تبعات رذایل نفسانیه و متابعت هوی و هوس و شهوت است مانند آثار و ضمیمه بودن بعضی از آلام و عقاب کفار برای مؤمنین لطف است و این موضوع عقوبت برای متمردین چیزی عقلی است زیرا که هر کسی که به منعم حقیقی و آفریدگار خود ناسپاس و متمرد و سرکش باشد ، عقل حکم می کند که باید او تنبیه شود بلکه به اشد مجازات کیفر شود .

حقیقتی که در لعنت و عقاب است از لوازم گناه می باشد و استکبار بر خدای تعالی ، ریشه و مولد جمیع گناهان است و با اینحال ابلیس نباید توقع داشته باشد که بر خدای سبحان استکبار کند و دچار لعنت و عقاب هم نشود و اعتراض ابلیس شبیه اعتراض کسی است که درباره شخصی که سمی را خورده و خود را به اختیار خود هلاک کرده و بگوید چرا خداوند این سم را شفا و غذایی لذیذ و شربتی گوارا نکرد با اینکه هلاکت او برای خداوند تعالی کمترین سودی نداشته و برای شخص مسموم بزرگترین ضررها را دارد و معلوم است که صاحب این اعتراض تا اندازه ای درباره علل و اسبابی که خداوند در عالم منع و ایجاد به کار انداخته ، جاهل است .

بطور کلی هیچ حادثه ای در عالم وجود رخ نمی دهد مگر اینکه حدوث آن مربوط به علتی از سلسله عوامل باشد و تخلف آن حادثه از آن علت محال است .

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:فلسفه آفرینش ابلیس , شبهه ها و پاسخ آنها ,ساعت 13:34 توسط سید محمد حسینی| |

نام ها و صفات شیطان

 براى شيطان اسامى و صفات متعددى ذكر شده و آنها از اين قرارند:

 


1)                 مذموم ؛ سرزنش شده ؛ زيرا خداوند بعد از آن كه شيطان سجده نكرد او را سرزنش كرده و خطاب نمود: چرا سجده نكردى ؟ آيا كافر شدى يا از بلند مرتبه گان بودى ؟

 

2)                 غــوى ؛ يعنى راه هلاكت را در پيش گرفتن ؛ نوميدى از رحمت خدا ؛ گمراه شدن و گمراه كردن ؛ كارى جاهلانه كه از اعتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و نادانى كه ناشى از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسيدن . چون شيطان در آغاز خودش گمراه شد و بعداً حضرت آدم عليه السلام و اولاد او را گمراه نمود و آن اعتقاد فاسد و نادرست خود را ظاهر كرد، از مقصد خودش باز ماند و از رحمت خدا نااميد شد.

 

3)                 عفريت ؛ يعنى قوى ، پرزور ، زيرك ، گردن كش و خبيث ؛ اگر جن خبيث باشد همان را شيطان مى گويند و يا اگر با داشتن خباثت و شرارت نيروى زيادى هم داشته باشد عفريت ناميده مى شود. همان طور كه در داستان حضرت سليمان عليه السلام آمده ، وقتى كه حضرت فرمود: چه كسى تخت بلقيس را براى من مى آورد؟ عفريتى از جن گفت : من مى آورم ، معلوم مى شود كه به اسم اعظم واقف بوده است ؛ زيرا مى خواست در يك مدت كمى تخت را كه صدها كيلومتر از آن جا دور بود بياورد.

 

4)                 مارد و مريد ؛ كه معنى هر دو تقريباً يكى است و به معنى شيطان سركش و متمرد ؛ ظالم و عصيان گر، بى شخصيت اعم از انسان و جن و شيطان ؛ عارى از خير و نيكى و بركت و فايده و (شيطان مارد و شيطاناً  مريدا) در قرآن به همين معنى آمده است .

 

5)                 شيصبان ؛ مرحوم علامه مجلسى مى گويد: يكى از نامهاى شيطان شيصبان است و به بنى عباس هم بنوشيصبان مى گويند؛ زيرا شيطان در نطفه بعضى از آنها رسوخ كرده بود .

 

6)                 ابومـره ؛

 

7)                 ابوخـلاف ؛

 

8)                 ابولبين ؛

 

9)                 ابيض ؛ كه او مردم را به خشم مى آورد.

 

10)            وهـار ؛ به خواب مؤمنان مى آيد و آنان را اذيت مى كند.

 

11)            ابولبينى ؛ يكى از دختران ابليس « لبينى » است و لقبى براى ابليس ‍ است .

 

12)            نــائل ؛

 

13)            ابوالجـان .

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:نام ها و صفات شیطان ,ساعت 13:24 توسط سید محمد حسینی| |


تلاش بیشتر شیطان برای گمراهی دوستان امام زمان (عج)

در بعضی از روایات داریم که از ائمه علیهم السلام سؤال شده که چرا بعضی از مخالفان شما مثلاً اهل سنت ، به نماز و آداب اسلامی بیشتر توجه دارند و بالعکس شیعیان به برخی از گناهان یا لغزش ها بیشتر آلوده می شوند ؟

پاسخ در این است شیطان با کسانی که از اصل منحرف شده اند و هر چی تلاش کنند موفق نمی شوند کاری ندارد اما چون شیعیان راه صحیح را شناخته و اگر تلاش نمایند موفق میشوند شیطان بطور ویژه برای گمراه کردن آنها تلاش می کند .

شاید با خودمان فکر کنیم که زیادی روی ما حساب کرده اند چون که شاید بیشتر ما شیعه ی واقعی نباشیم تا شیطان بخواهد برای گمراه کردن ما تلاش بیشتری نماید اما واقعیت این است که به تعبیر ائمه علیهم السلام مثال ما شیعیان و دوستداران اهل بیت مثال زنبور عسل است . همانطور که زنبور عسل نمی داند چه گوهر گرانبهایی مثل عسل در وجودش نهفته است ما عاشقان اهل بیت علیهم السلام و دوستداران امام زمان (عج) هم نمی دانیم که چه گوهر گرانبهایی مثل محبت اهلبیت علیهم السلام در وجودمان هست و این محبت هر چه رنگ واقعی تری به خودش بگیرد می تواند دنیا و آخرت ما را آباد نماید .

اگر شیطان بطور ویژه برای گمراه کردن دوستان اهلبیت علیهم السلام سرمایه گذاری می کند نه بخاطر خود آنهاست بلکه بخاطر گوهر گرانبهایی است که خداوند سبحان بطور رایگان به همه عنایت فرموده و متأسفانه قدرش را نمی دانیم .

یکی از علمای اهل معنا در عالم مکاشفه دید که شیطان ریسمانهایی بدست دارد و یکی از این ریسمانها که خیلی قطور است پاره شده است !

از شیطان پرسید : اینها چیست ؟

شیطان گفت: هر کدام از این ریسمان ها دامی است که بندگان را با آنها فریب می دهم : یکی را با مال ، یکی را با مقام ، یکی را با زن و شهوت و ...

پرسید : این ریسمان قطور چیست که پاره شده است ؟

شیطان با ناراحتی گفت : این مال شیخ انصاری بود که دیشب پاره اش کرد ! 9 ماه زحمت کشیدم اما دیشب که می خواستم بدامش بیندازم آن را پاره کرد !

وقتی آن فرد این ماجرا را برای شیخ انصاری تعریف می کند ، شیخ می فرماید : دیشب خانمم وضع حمل می کرد و زن قابله به من گفت برو یک مقدار روغن بخر تا خانمت بخورد و قدرت بگیرد . مقداری پول از سهم امام برداشتم تا روغن بخرم . اما با خودم گفتم جناب شیخ ! آیا این مساوات و عدالت است که بین خودت و همه طلبه های نجف برقرار می کنی ! یعنی اگر یک طلبه دیگر هم چنین مشکلی داشته باشد آیا به چنین پولی دسترسی دارد ؟ فوراً هوشیار شدم و پول را سر جایش برگرداندم !

جالبه ، شیطان از چه حربه ای و از چه زمانی (9ماه قبل) برای گمراه کردن یک مرجع شیعه برنامه ریزی کرده بود !

یکی از راه های اصلاح ما دوستان اهلبیت علیهم السلام این است که

هر روز با خودمان فکر کنیم در هفته شاید چند بار نامه اعمال ما پیش آقا امام زمان (عج) برده شود .

خدا کند مجالی به شیطان ندهیم تا وقتی آقا امام زمان (عج) نامه اعمال ما را می بیند

احساس شرمندگی برای ما باقی نماند ، انشاء اله .

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:تلاش بیشتر شیطان برای گمراهی دوستان امام زمان (عج) ,ساعت 13:23 توسط سید محمد حسینی| |

 در بعضی از روايات وارد شده شيطان به مرگ طبيعى از دنيا نمى رود ، بلكه او را مى كشند و در آخرالزمان كشته مى شود. حال چه كسى او را مى كشد، اختلاف است . بعضى از روايات مى گويند: امام زمان (عج ) وقتى ظهور كند آن ملعون را مى كشد. امام صادق عليه السلام فرمودند: وقتى قائم ما قيام كند، مى آيد در مسجد كوفه ، شيطان هم مى آيد و به زانو در مقابل آن حضرت قرار مى گيرد و مى گويد: واى از اين روز سختى كه در كمين من است . در اين موقع امام زمان (عج ) موهاى جلوى پيشانى او را مى گيرد و آن ملعون را گردن مى زند.

در بعضى از روايات وارد شده كه حضرت رسول (ص) كشنده شيطان است . امام صادق عليه السلام فرمود : شيطان در زمان رجعت روى صخره بيت المقدس به دست حضرت رسول صلى الله عليه و آله كشته و ذبح مى شود .

نيز عبدالكريم خثعمى مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود : وقتى شيطان گفت : خدايا ! مرا مهلت ده تا روز قيامت ، قبول نكرد و در جواب آن ملعون فرمود: تو را مهلت مى دهم تا وقت معلوم و مراد از آن وقت ، هنگام رجعت اميرالمؤمنين عليه السلام به دنيا است .

عبدالكريم گويد: از حضرت پرسيدند: آيا براى آن حضرت رجعتى است ؟ فرمود: بلى ، هيچ امامى نيست ، مگر آن كه در قوت رجعت آن امام ، مؤمن و كافر اهل زمانش با او برمى گردند تا مؤمنان را بر كافران غالب و پيروز گردانند . وقتى اميرالمؤمنين عليه السلام با اصحاب خود رجوع نمايد، شيطان هم با لشكرش حاضر شوند و وعده گاه جنگ آنها در زمين  « روحا » كه از زمين فرات و در نزديكى كوفه است ، مى باشد. پس اين دو لشكر مى جنگند، به طورى كه تا آن زمان چنان كشتارى انجام نشده باشد. آن گاه امام صادق عليه السلام فرمود: گويا اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام را مى بينم كه به پشت برگشته اند و از شدت و سختى جنگ صد قدم به عقب رفته اند و گويا آنها را نگاه مى كنيم كه پاهاى بعضى از آنها در آب فرات رفته است  .

در اين هنگام ملائكه خشم الهى از پشت آب ها فرو مى آيند و جنگ به حضرت رسول صلى الله عليه و آله واگذار مى شود. آن حضرت در جلوى لشكر و حربه ای از نور در دست مبارك ايشان است ؛ چون شيطان نگاهش به آن حضرت بيفتد، پشت كرده و بگريزد. ياران او وقتى كه فرار او را مى بينند ، مى گويند: كجا مى روى و حال آن كه بر آنها غالبى ، در جواب گويد: من مى بينم آن چه را شما نمى بينيد. من از خداوند عالميان مى ترسم . در اين هنگام ، حضرت رسول صلى الله عليه و آله به او حمله مى كند و ضربتى بين دو كتف او مى زند كه به همان ضربه نابود مى شود و لشكرش نيز هلاك خواهند شد.

بعد از آن ، خداوند عالميان پرستش مى شود ؛ در حالى كه براى او هيچ شريكى در روى زمين باقى نمى ماند و عبادات همه خالصانه است . آن گاه اميرالمؤمنين عليه السلام در زمين چهل و چهار هزار سال پادشاهى مى كند و عمرها طولانى مى گردد به طورى كه از هر انسانى هزار اولاد به وجود مى آيد .

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:قاتل شیطان کیست ؟ ,ساعت 13:22 توسط سید محمد حسینی| |

بسم الله و دفع جن و شیطان

 امام صادق (ع) از رسول گرامی اسلام (ص) نقل می کند که فرمود :

هنگامی که سفره غذا را می گسترانند چهار هزار فرشته بر دور آن جمع می شوند ، اگر بنده « بسم الله » گفت ، فرشتگان می گویند : « خدا بر شما و غذایتان برکت فرستد » و به شیطان خطاب می کنند که : « بیرون رو ای فاسق ، تو را بر ایشان سلطنتی نیست » و اگر « بسم الله » نگفت ، فرشتگان به شیطان می گویند : « بیا ای فاسق و با اینها غذا بخور » و چون بعد از غذا سفره جمع شد و یادی از خدا نشد ، فرشتگان می گویند : « مردمی که خدا به ایشان نعمت ارزانی داشته و پروردگارشان را فراموش کرده اند . »

« بسم الله » نه تنها در دفع و جلوگیری از شیطان مفید است بلکه در رفع و دور کردن او نیز بسیار مؤثر است . علامه طباطبائی « ره » می فرماید : « تقسیم آیه مبارکه ( بسم الله الرحمن الرحیم ) در مربعات به حروف ابجد ، برای دفع جنیان و افراد مبتلا به جن مفید است . »

 

منبع : رجالی غزانی ، ص 201-200

 

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:بسم الله و دفع جن و شیطان ,ساعت 13:21 توسط سید محمد حسینی| |


Power By: LoxBlog.Com